توسعه یا پیشرفت
يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۴۷ ب.ظ
ما وقتى میگوئیم پیشرفت، نباید توسعهى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین المللى حرف رائجى است. ممکن است پیشرفتى که ما میگوئیم، با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده میشود، وجوه مشترکى داشته باشد - که حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، کلمهىپیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعهى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نیست.
غربىها یک تاکتیک زیرکانهى تبلیغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا کردند و آن این است که کشورهاى جهان را تقسیم کردند به توسعهیافته، در حال توسعه و توسعهنیافته. خب، در وهلهى اول انسان خیال میکند توسعهیافته یعنى آن کشورى که از فناورى و دانشپیشرفتهاى برخوردار است، توسعهنیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالى که قضیه این نیست. عنوان توسعهیافته - و آن دو عنوان دیگرى که پشت سرش مىآید، یعنى در حال توسعه و توسعهنیافته - یک بارِ ارزشى و یک جنبهى ارزشگذارى همراه خودش دارد. در حقیقت وقتى میگویند کشور توسعه یافته، یعنى کشور غربى! با همهى خصوصیاتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهتگیرى سیاسىاش؛ این توسعهیافته است. در حال توسعه یعنى کشورى که در حال غربى شدن است؛ توسعهنیافته یعنى کشورى که غربى نشده و در حال غربى شدن هم نیست.
این جورى میخواهند معنا کنند. در واقع در فرهنگ امروز غربى، تشویق کشورها به توسعه، تشویق کشورها به غربى شدن است! این را باید توجه داشته باشید. بله، در مجموعهى رفتار و کارها و شکل و قوارهى کشورهاى توسعهیافتهى غربى، نکات مثبتى وجود دارد - که من ممکن است بعضىاش را هم اشاره کنم - که اگر بناست ما اینها را یاد هم بگیریم، یاد میگیریم؛ اگر بناست شاگردى هم کنیم، شاگردى میکنیم؛ اما از نظر ما، مجموعهاى از چیزهاى ضد ارزش هم در آن وجود دارد. لذا ما مجموعهى غربى شدن، یا توسعهیافتهى به اصطلاحِ غربى را مطلقاً قبول نمیکنیم. پیشرفتى که ما میخواهیم چیز دیگرى است.
۹۲/۱۱/۲۷